باوجود گذشت بیش از یک ماه از سقوط دولت اشرف غنی و استقرار حاکمیت طالبان در افغانستان، نه تنها گره چگونگی تعامل جامعه جهانی با طالبان گشوده نشده، بلکه به نظر می رسد روزبهروز بر پیچیدگیها و ملاحظات مربوط به آن نیز افزوده میشود. رد درخواست طالبان از مجمع عمومی سازمان ملل برای پذیرش نماینده این گروه و سخنرانی روز گذشته نماینده فعلی افغانستان در مجمع عمومی، اگر چه ناکامی بزرگی برای طالبان محسوب می شود، اما برای جامعه جهانی نیز نقطه روشن و شفافی ایجاد نمیکند؛ چراکه برخلاف دوران قبلی سلطه طالبان، اینبار عملاً حکومت و دولت آلترناتیوی (مانند دولت ربانی) وجود ندارد که نماینده افغانستان در جامعه بینالمللی تلقی شود. در این شرایط جامعه جهانی، اعم از کشورها و نهادهای بینالمللی، میان پذیرش حاکمیت عملی و بیبدیل طالبان بر افغانستان، پافشاری بر پیگیری خواستههایشان از طالبان و در نهایت تبعات احتمالی تداوم بحران در این کشور در سطوح مختلف منطقهای و جهانی، دچار تردید و سرگردانی شده اند.
برخی کشورها برای خروج از این وضعیت گزینه هایی را پیشنهاد می دهند که بر تعامل هر چه بیشتر و اتخاذ رویکردهای تشویقی و نه تنبیهی و تهاجمی، در قبال این گروه تأکید دارد.در همین راستا محمد بن عبدالرحمان وزیر خارجه قطر در حاشیه نشست سازمان ملل از قابلیت تغییر در طالبان سخن میگوید و عمران خان نخست وزیر پاکستان در مجمع عمومی سازمان ملل، کمک به تقویت و استحکام حکومت طالبان را تنها گزینه مناسب پیش رو بر میشمارد؛ البته با این رویکرد که جامعه جهانی میتواند با بهره گیری از قابلیتها و محرکهای خود، در نهایت طالبان را به سوی احترام به خواسته هایی همچون تشکیل یک حکومت فراگیر، رعایت حقوق اقلیتها و زنان و ... ترغیب کند. به قول عمران خان این شرایطی برد-برد را رقم می زند که قطعاً همه از آن منتفع خواهند شد.
اما مشکل این جاست که ممکن است همه چیز به این سادگی و در خط سیر روشنی که مقامات دوحه و یا اسلام آباد ترسیم می کنند، رخ ندهد.با توجه به اقدامات اخیر طالبان در تشکیل دولتی یکسویه و تکصدایی،ایجاد مانع بر سر راه تحصیل و اشتغال زنان و دختران و در کل تکرار عینی برخی عملکردهای ۲۰ سال قبل، چه تضمینی وجود دارد که این رویکرد حمایتی و در واقع تشویقی در قبال آنها به تغییر جهت رویکردها و سیاستهایشان منجر شود.دقیقاً بنابر چنین ملاحظه ای است که «امینه محمد» یکی از معاونان دبیر کل سازمان ملل، به صراحت تأکید می کند: « تا زمانی که مدارس دخترانه در افغانستان باز نشود و از آموزش دختران اطمینان حاصل نشود، جامعه جهانی در مورد به رسمیت شناختن طالبان حتی فکر هم نخواهد کرد». در همین حال رؤسای جمهور تاجیکستان و ترکیه و وزیر خارجه روسیه نیز تشکیل یک دولت فراگیر را پیش شرط اصلی برقراری هرگونه روابط رسمی و شناسایی دولت طالبان اعلام می کنند. بدین ترتیب گویا اکثریت کشورها و نهادهای بین المللی خواهان این هستند که طالبان پیش قدم بوده و گام نخست تغییرات را بر دارند.
در چنین موقعیتی طالبان نیز در پیش گام شدن برای انجام تغییرات، ملاحظات و محدودیتهایی دارند.در وهله نخست انجام برخی از این تغییرات برای آنها غیر ممکن به نظر می رسد؛ چرا که با باورها و عقاید آنها و یا حداقل بخشی از بدنهشان، در تعارض قرار داشته و ممکن است زمینه انشعابات درونی آنها را فراهم کند. حفظ انسجام درونی در این شرایط برای آنها از هر چیز واجب تر است.در وهله دوم آنها نیز نسبت به جامعه جهانی بیاعتماد هستند و اطمینان ندارند که با انجام یک یا چند خواسته، با درخواستهای بیشتر و فراگیرتری روبهرو نشوند. تجربه دوره اول آنها در ممنوعیت کشت و قاچاق مواد مخدر در ایجاد این ذهنیت تأثیر بسزایی دارد؛ چرا که در آن هنگام آنها با این اقدام نه تنها نتوانستند نظر مساعد جامعه جهانی را جلب کنند، بلکه زمینه نارضایتی داخلی و تضعیف خود را نیز فراهم کردند. در نهایت عامل دیگری را هم در تصمیم گیری طالبان برای شروع تغییرات می توان تأثیر گذار دانست. طالبان با ادعای تغییر نسبت به قبل، علاوه بر اینکه توقع جامعه جهانی را بالا بردند، در سطح داخلی هم رویکردی نرم در پیش گرفتند که برگزاری اجتماعات و حرکتهای مدنی بر علیه شان نتیجه همین نرمش بود. شاید اکنون به این نتیجه رسیده اند که تا زمان تثبیت قدرتشان، اهرمی جز اعمال فشار و ارعاب ندارند.
بدین ترتیب اکنون هم جامعه جهانی و هم طالبان منتظر این هستند که گام نخست و اساسی را طرف مقابل بردارد، آن هم در شرایطی که هیچ یک به اقدام مثبت طرف مقابل و یا گامهای بعدی لازم برای تداوم همکاری اعتماد ندارند.
نظر شما